خاتمیت از دیدگاه اقبال 1
مقدمه
یکی ازمسایلی که در بحث خاتمیت مطرح گردیده و مورد دقت و بحث و بررسی علمی قرار گرفته است مسأله تبیین، و تفسیر، و به عبارت روشن تر پی بردن به رمز و راز خاتمیت است طرح این بحث در واقع پاسخ به این سئوال است که چه شد سلسله انبیاء یکباره قطع گردید ؟ و چرا خداوند متعال در میان ادیان مختلف دین اسلام را به عنوان آخرین دین و در میان این همه انبیاء الهی پیامبر اسل[1]ام را آخرین پیامبر قرارداد؟
اقبال لاهوری و دکتر علی شریعتی و حکمت خاتمیت
در دوران معاصر اولین کسی که سخنان او درباره خاتمیت و رمز راز آن باز تابهای فراوان یافت مرحوم اقبال لاهوری بود ایشان در کتاب (احیای فکر دینی در اسلام) به تبیین نظرات خویش درباره خاتمیت پرداخت.
مرحوم اقبال وقتی سخن از وحی به میان میآورد قایل است که وحی در قرآن مجید یک معنای عام و گسترده دارد و چنین نیست که وحی منحصر به هدایت انسان ها باشد بلکه وحی خاصیتی از زندگی است و هر موجودی صاحب حیات از آن برخوردار است. او میگوید:
«این اتصال باریشه وجود به هیچ وجه تنها مخصوص آدمی نیست شکل استعمال کلمه وحی در قرآن نشان میدهد که این کتاب آن را خاصیتی از زندگی میداند و البته این هست که خصوصیت و شکل آن بر حسب مراحل مختلف تکامل زندگی متفاوت است گیاهی که به آزادی در مکان رشد میکند جانوری که برای سازگار شدن با محیط تازه زندگی دارای عضو تازهای میشود و انسانی که از اعماق درونی زندگی روشی تازهای دریافت میکند همه نماینده حالات مختلف وحی هستند[i]»
گرچه این عبارات اقبال میرساند که مفهوم اصطلاح وحی عام است و شامل غریزه هم میشود، اما از عبارات بعد از آن بدست میآید که ایشان وحی را یک نوع غریزه میداند زیرا وحی را در مقابل عقل قرارداده و قایل است که با آمدن عقل غریزه از کار میافتد او میگوید:
«آدمی نخست در فرمان شهوت و غریزه است عقل استدلال کننده که تنها همان سبب تسلط وی بر محیط است، خود تکامل، و پیشرفتی است و چون عقل تولد یافت بایستی که آن را با جلوگیری از اشکال دیگر معرفت تقویت کنند[ii]»
اقبال پس از آنکه وحی را از جنس غریزه میداند تاریخ حیات بشر را به دو دوره اساسی تقسیم میکند:
1. دوران کودکی و جهالت بشر: دوره ای که انسان ها از عقل و خرد استقرائی بهرهمند نبودند تا از این طریق هدایت شوند بلکه هدایت غریزی (وحیانی)بوده است که وحی نیز غریزه است او میگوید :
«در دوران کودکی بشریت انرژی روانی چیزی را آشکار میسازد که من آن را خود آگاهی پیامبرانه مینامم و بوسیله آن در اندیشه فردی و انتخاب راه زندگی از طریق پیروی از دستور ها و داوری ها و انتخاب راه های عمل حاضر و آماده صرفه جوی میشود[iii] »
2. دوره بلوغ و رشد خرد استقرائی: دورانی که انسان ها هدایت شان بوسیله تعقل و تفکر و مطالعه در تاریخ و طبیعت است
ادامه دارد...
[i] محمد اقبال لاهوری، احیای فکری دینی در اسلام، ترجمه احمد آرام، ایران، انتشارات رسالت قلم، ص145
[ii] همان
[iii] همان
کلمات کلیدی : خاتمیت، اقبال،رشدعقلانی بشر.
» نظر